آن بوسه های ناکرده میان دهان توست
من تشنه کام و آب گوارا در کنار توست
سر تا به پای تو مظهر زیبایی ست گل من
با آن نگاه نجیب که در دیدگان توست
تو باغی با بنفشه ی گیسو و سرو قد
تنت یاس است و گونه و گل ارغوان توست
خورشید تاریک شده در ابر گم شود
از شرم آن نوری که در آسمان توست
با بوسه ای در آتش خود می سوزانی مرا
انگار که آفتاب درون دهان توست
آن لحظه که با هوای تو در خویش رفته ام
گویی بهار در نفس مهربان توست
ZibaMatn.IR