دخترم؛
می دانم روزی قلب خانه ای خواهی بود
که چشم هایش با وجود تو برق خواهد زد
و ستون فقراتش وجودتو را جشن خواهد گرفت
می دانم روزی نقاش ماهری خواهی بود
و در روزهای خوب زندگی ات
عکس مامان، بابا و داداش را خواهی کشید
همان طور که اکنون با دست های کوچکت
که با بوسه های من می شکفد
هر روز عکس چهارتایی امان را می کشی
و چه ذوقی میکنم وقتی روی دیوار نصبش میکنی
من به داشتنت افتخار می کنم
و می دانم این روزهای افتخار
یک روز نه...
دو روز نه ...
بلکه ادامه دار خواهد بود برای سالهای متمادی
و من پشت عینک پیری تو را خواهم دید
که چه خانوم بزرگی شده ای❤️
و اما پسرم ؛
می دانم دست های کوچک اکنونت
سایبانی خواهد بود برای خانه ای
و قلب کوچک آرامت ...
روزی برای دختری خواهد تپید
روزی تکیه گاهی خواهی بود همچون کوه
و در قلب شب ها خواهی درخشید همچون ماه
و می دانم دست های کوچکت
که با بوسه های من می شکفد
روزی امضای مردانگی ات خواهد بود
و من آن روز به مرد بودنت افتخار خواهم کرد
و روزهای افتخار ...
یک روز نه ...
دو روز نه ...
بلکه ادامه دار خواهد بود برای سالهای متمادی
و من پشت عینک پیری تو را خواهم دید
که چه مرد بزرگی شده ای❤
رعناابراهیمی فرد (رعناابرا)
ZibaMatn.IR