بنام عشق ، بنام باران بنام خالق غوغای این خیابانها
ای عشق مرا با خود بگردان در تمام این خیابان ها
میان دستهایت جا بده این دست تنهای غریبم را
مبادا گم شوم زیر باران در ازدحام این خیابانها
رها کن گیسوانت را زیر باران در خیابان ها
که بوی عطر عشق را می خواهد این خیابان ها
برقص آور زمین و باد و باران و درختان را
بشور و پاک کن این غصه های ناتمام این خیابان ها
تو ای عشق دیرین بگو ، تو ای گمگشته ی غمگین
بعد باران سراغت را بگیرم از کدام این خیابان ها
ZibaMatn.IR