عشق به دل یار که نازل شدنی نیست
یک آیه بگویید دلم ، دل شدنی نیست
بیهوده نکن بحث، چنین است و چنان است
این عاشق دیوانه ات عاقل شدنی نیست
باید بپذیرم که اسیرم بپذیرم
زندان پدر سوخته منزل شدنی نیست
من با غم دوریت، مگر می شود ای عشق!
آیینه که با سنگ مقابل شدنی نیست!؟
آنگونه که زاهد ز خدای خودش این مرد
برگرد که از یاد تو غافل شدنی نیست
چون ماه شب چارده آراسته هستی
افسوس که کامم ز تو حاصل شدنی نیست
ZibaMatn.IR