کاش میتوانستم دستگاهی اختراع کنم
که آدم های افسرده را به زندگیِشان برگرداند
که دیگر ردی از اشک بر چهره ی هیچکس خشک نشود !
این دلتنگی مرضِ بدی است
که اگر گورش را از دور و برمان گم کند
غم با تمام نوچه هایش
میرود و دیگر بر نمیگردد
کاش تنها یک روز اختیار این دنیا را دست من میدادند
تا جهان را شبیه به لباسی چرک بشویم
و آب گریه های ریخته شده در آن را سفت بگیرم
و روی بند خشک کنم
و روز بعد جهانِ چروکیده با لبخند آدم ها اتو شود !
ZibaMatn.IR