عباس را نه به دستانِ بُریده اش میشناسم،
نه به مهربانی هایش با سکینه،
و نه به حمایتش از علی اکبر...!
.
عباس برادر بود!
برادری از جنس سَرو !
با شاخه های شجاعت،
و جوانه های امید...
.
برادری که شاید پسر بود، برای حسین!
پدر بود، برای زینب!
هم بازی، برای رقیه!
.
برادری که داغش می خُشکاند قلمِ عشق را...
ZibaMatn.IR