پاییز همیشه زیبا بود قبل از ریزش برگ ها بر روی نگاره اسمت و جستجوی دیوانه وار من برای یافتن خانه ابدی تو
تجسم آخرین لبخند و تصویر کوتاه ترین خاطره از آخرین دیدارت، صفحه گرامافون اشک بارم را به ناله در آورد
فیلم های اکران شده کودکی ،در صفحه بزرگ پرده سینمایی ذهنم که مدتها منتظر گرفتن سیمرغ ازگذر زمان بود را تنها به تماشا نشستم
گاهی کودکیم مرا به پس کوچه هایت میکشاند و تو همانی میشوی که پدر میگفت برایت میخرم و هیچ وقت نمی خرید و حسرت میشد
کوچه ای که تابلوی وداع داشت و خانه ای که پلاکش ۵ (قلب )بود و بارانی که گریه های عاشقانه ام را به رگباربسته بود هزاران بار مرور کردم ولی هیچ وقت تصویر تو درآن نمایان نبود
تو را به خدا میسپارم بدرود ....
ZibaMatn.IR