شب تاریک است و دلهره های نگران
نگرانی ظلمت باد
زندگی در شب تاریک به چه کاری آید
مردمان در فکر عجیب اند
زیر این چرخ کبود ...
روز خوش خواهند داشت
هزار آفت با هزاران رنگ
برگ سبز زندگی را با دو دندان سیاه خود
ریزه ریزه ، مثل ذرات خاک
سینه ها زیر بار سنگین فشار
زیر سوهان روان ...
مثل یک چیز زوال
ساییده می شود روزی
آیا که شود روزی ...
خواب خوش یک نوزاد
با مهر سپری گردد
آیا که شود روزی زندان سیاهی ها ...
بر دل دل ماها ...
خندان شود و روزی
دست خُرد کودک را
با خود ببریم آری ...
به آن سوی دنیاها
تا آن مرز رویاها
رعنا ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR