هاله ی ابهام موج می گیرد
سمند خاطراتم اوج
نفس در تنگنای سینه ها محبوس
\ باد سرد چونان کولی ولگرد \
می خروشد در وجودم
طشت خونین افق
رنگ های قیرگون
تاریکی مرموز
می لولد در نگاهم
اجاق آرزوها کور
شیشه نیرنگ آبی
پرده ی پندار سبز
زورق اندیشه ی زرد فام فکرم
خش خش گام هایت
طنین انداخت در ذهنم ...
ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR