زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ای دلا عاشقیت کشت مرا در همه حال
سر نکن عُمر به پای دَرختی که دهد میوه کال
شرم بادا که دیوانه و مجنون شدی از سرشوق
بی خود از خود شدی از چه کنی این همه ذوق
هرکس که تو چشم گشود، نِی که کس است
گل نیست که وصفش کنی ،خار وخَس است
دودمان باز به باد دادیُ گفتی که رَواست
زهربوده به پیمانه تو، این چه خَطاست
دل به دریا زدنت پوچُ وبسی خالی بود
سَهم تو نم نم بارانُ و همین قالی بود
مجنون نشو دیگر که لیلی تو را دردوغم است
این داغ به پیشانی تومهر همان خواستن است
ای خطا کرده دیوانه ،دَر این مکتب عشق
درس خواندی ومردود شدی دَر پسَ عشق
در کدامین هنرت دیدی که عاقل بودی
به دروغین سُخنان، غرق حقایق بودی
بارالها من سر افکنده تو، دَر به دَردرم
چه کنم دل به خطا رفته ُ من ،بی خبرم
تو رهایم نکن اینک که سزاوارم نیست
چهره باز سیاهستُ و تو دانی که یکبارم نیست
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن