من بدترین اتقاق ممکن را ...
در راه راهِ پیچک های سردرگم زندگی دیدم
فریاد در یک شب ...
مفهوم خود را از دست داد
سکوت در کالبدی پیچیده
در اعماق قلبم یک شبه خفت
من بدترین اتفاق ممکن را ...
با دستهای جوانی ام کاشتم
و مفهوم ، در یک روز به وقت اذان ظهر
به اندازه صفر درجه ی خود رسید
رعنا ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR