وقتی که تو هستی
وقتی که تو هستی غمی از فاصله ها نیست
جز فصل بهار و خبر چلچله ها نیست
در حلقه ی دستان پر از لطف و صفایت
اندوه دل و زمزمه ی سلسله ها نیست
آئین نگاه تو پر از نور و سرور است
در محضر آئینه مجال گله ها نیست
هر کس به تمنای تو دلبسته و شاد است
پابند غم و حسرت این مشغله ها نیست
وقتی که تو هستی همه جا امن و امانست
تقویم فلک شاهد بی حوصله ها نیست
شهری که به هر کوچه نشانی ز تو دارد
درگیر فلات گسل و زلزله ها نیست
ای جان به فدای تو که آئین و مرامت
آلوده به درماندگی و مغلطه ها نیست
ZibaMatn.IR