زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

دختر گل فروش
چند صباحی هست او را دیده ام
گل فروشی بود او را چیده ام
قصه من بهر عشق و عاشقیست
دل به دریا میزنم تا قایقیست
گفتم او را،رازقی های تو چند؟
گفتم او را عاشقی های تو کیست؟
سر به زیر انداخت رفت ان دورتر
گفت رازق چیست؟ عاشق چیست؟چند؟؟
گفتم او را
هر دو ابروی کمندت را ببین
آن دو چشمان قشنگت را ببین
در وجودت عالمی آراسته
در فروغت مهر او برخاسته
دانی امروز از برای چند تو
خودفروشی می کنی در بند تو
توبه کن تا روی خود را وا کنم
آن دو چشمان سیاهت تا کنم(ببندی)
هدیه ای آورده ام از بهر تو
دست گیر و کوی عشق ، وصل تو
این دو روز مانده را با هم شویم
عاشقی را، عشق هر دو بر شویم
ZibaMatn.IR

پیروز پورهادی ارسال شده توسط
پیروز پورهادی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن