زیاد عاشق را مجنون می کند . اما عشق تو مرا عاقل کرده است . آنقدر که از تو گذشتم تا تو معشوق بمانی تا تومغرور بمانی و تا آخر عمرت تو فقط ناز کنی ، چون که من ناز کشیدن بلدم . و فقط آمده ام ناز چشمان تو را زیبا بکشم . حرفهای ناگفته چشمان تو را قافیه دار کنم ، ترجمه با شعر کنم . تا که نسلهای آینده بدانند ، چشمهای تو چه شعرهایی قشنگی از عشق می گفت ، از محبت میگفت ، و نمیگویم که غم چشمانت چه به روز و شب یک مرد آورد . و نمی گویم آن دو چشم مستت ، با دلم کاری کرد ، دشمن و دوست غریب و آشنا ، به صبوری و سکوت دل من سخت حسادت کردند . و نمی دانستند دل مرد عاشق بی صدا می شکند .
ZibaMatn.IR