کاش! بودی و دلم، گرمِ نگاهت می شد
غزل و قافیه هم، باز؛ به راهت می شد
کاش! با نرگسِ چشمانِ تو شبها، غزلی
می سرودم، که مرا، صورتِ ماهت می شد
همچو شمعی، به شبِ تارِ دلم می تابی
کاش! این ظلمتِ شب، خوش، به پگاهت می شد
ای سیه رویِ پریشان؛ که ربودیِ دلِ من
کاش! این دل، به سحر؛ پادِشاهت٘ می شد
ZibaMatn.IR