زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

همانند شب های خستھ و خاموش
هزار و یک عابر را
در دݪ خود جاے دادم‍؛
عابرهایے
از جنس خاطرات شب پوش
کھ بر خیال پاے مےکوبند.
چشم‍ دادم‍
بھ تاریکے طناز انتهاے کوچھ
و براے
در آغوش ڪشیدטּ آטּ قصد کردم‍
اما همین ڪھ خواستم‍
قدمے بردارم‍
دیدم‍ قیر شب، پایم‍ را
تا عمق ظلمت، فروبرده است.

تاریکے، دور و دوتر مےشد
و من در حسرت آטּ
خود را بیشتر و بیشتر
در آغوش تنهایے مےفشردم‍.
ZibaMatn.IR

روایات سرشک ارسال شده توسط
روایات سرشک


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن