آدمی خود دیالوگ است و از ازل، دیالوگ بوده است. او با عهد اَلست، در یک دیالوگ، آدمی شده است. زبان داشتن و با هم بودن و دیالوگ داشتن، امور متفاوتی نیستند که لازمه یکدیگر باشند بلکه یک چیزاند. بر وفق این نظر، دیالوگ، کمالی که زائد بر وجود بشر باشد، نیست. بلکه اصل است و همه جا و همیشه بوده است. اگر در جایی وجود ندارد، نقصی عارض شده است. تجربه هم همین را می گوید که هر جا دیالوگ نیست، مهر و معرفت و آرامش و اعتماد هم کمیاب است. پس نبود دیالوگ، یک عارضه و نشانه دورشدن آدمی، از اصل خویش است و طبیعی است که: هر کسی کو دور ماند از اصل خویش، باز جوید روزگار وصل خویش
-بخشی از سخن رضا داوری اردکانی برای ادای احترام به استاد دکتر هادی خانیکی که داعیه دار دیالوگ است
ZibaMatn.IR