زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.3 امتیاز از 3 رای

به سختی بلند میشوم و می ایستم در میان خودم،،
صورتم خون مرده از گردِ طوفانهایِ ناملایمات

دلگیر از آنچه تقدیر می خوانندش
و کور سویی از امید که آن دورترها سو سو میزند..
با لباسی ژولیده و ناتوان برای قدمهایی که شاید آخرین باشند و
فرصت به در کردنِ خستگی را نداشته باشند..
دلم، خودم را می خواهد، خودِ خودم که مدتیست ناپیداست. ..
در میان تلاطمِ موجهای درون، سوختن را چشیدم..
شده ام دیواری غیر قابل نفوذ برای رسیدن به خودم...

هر از چندی خواب خودم را میبینم که در آن سو گوشه ای کز کرده و انتظار مرا می کشد و امیدوار به دیداری شاید نزدیک و شاید خیلی دور...
گاهی به هیچ خیره میشوم و در میان آن همه از هیچ هاله ای از خود را میبینم که سخن می گوید و اما صدایی نمیشنوم...
باید لبخوانی بیاموزم تا خویش را بیابم..

@maziararabi59
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن
×