
تاثیرگذار باشیم @maziararabi59
گر چه بسی نشستم در نار تا به گردن اکنون در آب وصلم با یار تا به گردن
از شکایت هم دلم شاکی شده
بس که گفتم بس که تاثیری نکرد
بس دعا کردم برای حاجتی
خسته از این گفتگوی بی ثمر
تکیه بر خود کردم و برخاستم
این چنین کردم توکل بر خودم
زین توکل بیش از اینها یافتم
ز آن توکل هر چه داشتم باختم
مازیار...
آرزو کردم خودم را در میان خویش دریابم
رَوَم پیش خودم پای کلامش سیر بنشینم
بگویم از دلی آزرده حال و خسته و رنجور
بگیرم نسخه ای و وارَهَم زین حالت مهجور
مازیار اعرابی
برای مردمی که زندگی نکردن را زندگی کردند.
@maziararabi59
و آنگاه مردی که
اسیرِ حضور ذهن
جایی در همین نزدیکیهاست!!
آمدم، اما کسی را نیافتم که من را بیابد.
آمدم که در نظر محیطِ پیرامون پیدا شوم اما گُم شدم.
بعد از سفری طولانی از درونِ شرم خارج شدم تا بیایم و جلوه کنم اما کسی من را نمی...
در آرامش به پیشرفتَت ادامه بده،
صدای موفقیتَت همانند سیلی به لاله ی
گوشِ بدخواهان و کوته نظران
نواخته و برقِ تعجب در دیدگانشان
خواهد درخشید...
مازیاراعرابی
دیدی یه سریا واسه اینکه دیده بشن خودشونو میچسبونن به این و اون؟
هیچ هنری ندارن جز هنر تعریف از هنر دیگرانی که تو هنرمند بودنه اونا هم شک و شبهه هستش.
کلا آویزون بودنو به طرز عجیبی بلدن و ازش لذت هم میبرن.
تو هم مثل این آدمارو زیاد...
تا اومدم بجنبم، رفته بود.
همچین تو بیخبری رفت که وقتی فهمیدم خیلی دور شده بود.
هر چی سعی کردم که بگیرمش، نشد که نشد.
مثل غریبه ها شده بود باهام حرف نمیزد.
خودمو میگم بابا، همونی که منو ترک کرد..
تو سر و صدای کوچه و بازار غرق شده...
تا حالا صدای جیرجیرکو تو لابه لای همهمه ی سکوت شنیدی؟؟
خیلی باحاله...
انگار که ذهنتو میرقصونه..
تا حالا با ذهنت، تونستی برقصی؟؟؟
رویایی میشه ها...
دست دلخوشی هاتو بگیری و آروم آروم با یه ریتم لایت، برقصی..
میگما، بیا بریم یه جایی که فقط صدای جیرجیرک باشه.
یه ذره...
شنیدی میگن طرف آدمه بیرون نیست،
شنیدی میگن بیرون نمیتونه طاقت بیاره،
میفهمی؟؟
الان زیادیه آدما فقط مال بیرونن و ماله درون نیستن.
الان همه از خودشون فرار میکنن.
بیرون، انقدر زرق و برق داره که حیفه آدم ازش بگذره.
درون، انقدر جنگ و امر و نهی داره که اعصاب...
من نیگا، رفتم دمه مغازه گفتم محبت داری، لبخند زد
گفتم انقد کمه، میخوام ببرم،
گفت ندارم تموم کردم.
همه جارو گشتم پیدا نشد که نشد..
یهو یکی رو دیدم که آشنا میزد، یه آدرس داد گفت اونجا پیدا میشه.
رفتم یه محله قدیمی تو کوچه پس کوچه، آخر یه...
میگم خوش به حالت، تو خیلی خوبی، کلی زحمت می کشی بزرگ میشی تو سرما و گرما تقلا میکنی تا آب و نون پیدا کنی،
سال به سال بهتر و قوی تر و تنومند میشی.
با بی مهری اطرافیان و رهگذر مواجه میشی و از زمین و هوا برای باقی...
مکانی برای آرامش...
.
.
مکانهایی در دنیا وجود دارند که نه انگار حجمی را در زمین بلکه فضایی را در آسمان به خود اختصاص داده اند مکانهایی که انگار دروازه های ورود به عرش هستند و ورودی آسمانها فقط از این دالانها امکانپذیر است. جاهایی که متهم های زمینی...
میگفت که بازی هنوز شروع نشده،
گفتم پس کی شروع میشه؟
گفت از وقتی که خودت رو از نزدیک ملاقات کنی..
گفتم پس تا اون روز چی میشه
گفت ؛ تمامه تا به امروزت فقط تمرینی بوده برای
شروع بازی و پرواز ...
مازیاراعرابی
@maziararabi59
شاید باید میرفتم...
شاید نباید فکر میکردم...
شاید رفتنم باعث اتفاقای خوبی میشد...
ولی واستادم فقط به دور دست خیره شدم...
چرا نرفتم؟؟
باور کن خودمم نمیدونم چرا؟؟
خشکم زده بود و حال عجیب غریبی داشتم...
ولی دوباره تصمیم گرفتم برم..
شاید الانم دیر نشده باشه...
باید آماده بشم..
باید...
شاید در توصیف
آرامش
همین بس که؛
از دیدنِ خویش
بیزار نباشی..
و بدانی که یاد و نامت
در دل و فکر دیگران،
لبخندی از سر
رضایت و تصویرِ مطبوعی از جنس مهربانی
به همراه خواهد داشت...
مازیاراعرابی
@maziararabi59
به سختی بلند میشوم و می ایستم در میان خودم،،
صورتم خون مرده از گردِ طوفانهایِ ناملایمات
دلگیر از آنچه تقدیر می خوانندش
و کور سویی از امید که آن دورترها سو سو میزند..
با لباسی ژولیده و ناتوان برای قدمهایی که شاید آخرین باشند و
فرصت به در کردنِ...