کلاس دوم دبستان بودم دو روز دیگه روز معلم بود به پدرم گفتم :بابا دو روز دیگه روز معلمه پول بده میخوام کادو بخرم .بابام گفت خودم یه کادو میدم ببری بدی معلمت یه کادویی که تک باشه و هم استفاده اش کنه .!!! تعجب کردم .!!گفتم باشه پدرم میوه فروشی داشت روز معلم که شد رفتم دم مغازه ی بابام گفتم بابا امروز وقتشه چی ببرم واسه معلمم دو تاکاهو برداشت روزنامه پیچ کرد داد دستم گفت بیا اینم کادوی روز معلم .!! وای بابا اینارو ببرم گفت آره دخترم حالا ببر ببین کادوی تو تکراری نیست فقط تو کاهو میبری .!! کاهو هارو بردم بچه ها یکی یکی کادوهاشونو دادن یکی ادکلن یکی تابلو یکی شکلات یکی گل یکی شیرینی یکی پول خلاصه اکثر بچه ها کادو آورده بودن نوبت من شد بلند شدم کاهو هارو بردم گذاشتم رو میز معلم .!!!همه تعجب کردن چند تاشون هم زدن زیر خنده گفتم خانوم بابامون میوه فروشه گفت :کاهو ببر .!!خانم معلم خیلی مهربون بود لبخندی زد دستی کشید رو سرم وگفت :وای چه خوب میخواستم کاهو بخرم ببرم خونه به بابا سلام برسون تشکر کن بهترین کادوی روز معلمم همینه .!!!! منو میگی خر کیف شدم .!!! تازه با غرور راه رفتم نشستم سر جام .!! الان میفهمم چه معلمی بوده خواسته من خجالت نکشم یا بچه ها نخند ن به من 🌱دلارام امینی🌱
ZibaMatn.IR