مرا چه ترس از هجرت؟
چه ترس از سفر؟
چه ترس از دوری؟
و چه ترس از جدایی؟
که بزرگترین هجرت ها و دوری های دنیا را با جدا شدن از وجود تو چشیده ام .
چه ترس از گریه ها طولانی و بلند
که بیشترین اشک را بعد از جدایی از وجود تو ریخته ام
چه ترس از تنهایی ؟
و براستی هیچ تنها شدنی بزرگتر از تنهایی من بعد تو نخواهد بود
آری آن لحظه ی دردناک جدایی لحظه تولد من است
کاش لااقل مرگ جوری بود که باید بجای قبر در شکم تو میخوابیدم :)
پس به نام اولین و آخرین وطن
آغوش زیبای مادر ♥️
ستوده فلاح
ZibaMatn.IR