زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.0 امتیاز از 2 رای

در جنگلی زردْفام دو راه از هم جدا می شدند
و افسوس که نمی توانستم هر دو را بپویم؛
چرا که فقط یک رهگذر بودم
ایستادم …
و تا آن جا که می توانستم به یکی خیره شدم،
تا جایی که در میان بوته ها گم شد…
پس بی طرفانه آن دیگری را برگزیدم.
شاید به خاطر این که پوشیده از علف بود
و می خواست پنهان بماند
اگر چه هر دو یکسان لگد کوب شده بودند.
و هر دو در آن صبحگاه همسان به نظر می رسیدند؛
پوشیده از برگ، بی ردّ پایی بر آن ها
آه … من راه نخستین را برای روز دیگر گذاشتم
با آن که می دانستم که هر راهی به راهی دیگر می رسد
شک داشتم که دیگر باز نتوانم به آن بازگردم

سال های سال بعد روزی
با حسرت به خود خواهم گفت:
در جنگلی دو راه از هم جدا می شد و من
آری – من – راهی را در پیش گرفتم که رهگذر کمتری داشت
و تمامی تفاوت در همین بود.


-ترجمه از پیرایه یغمایی
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن