زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.7 امتیاز از 3 رای

تا آخر بغض می دوی خانم!
با گریه به خواب می روی خانم!
از دامن شب ستاره می چینی
همبستر ماه می شوی خانم!

گل داده ترانه از سرانگشتت
یک دشت شکوفه مرده در مشتت
از روح تو درد می چکد بر خاک
انگار که نیست سایه ای پشتت

از رسم بد زمانه دلگیری
هر روز به یک بهانه دلگیری
آنقدر شکسته اعتمادت؛ از/
هر جمله ی عاشقانه دلگیری

در خواب به روی تخت محدودی
در خانه ی خود چه سخت محدودی
از هر طرفی تو را بخوانم، باز
در قصه ی شوم بخت دلگیری

اندوه گرفته آسمانت را
در آینه بسته ای زبانت را
افسرده شدی و مرد احساست
آنقدر که باختی توانت را

دلخسته و از سکوت لبریزی
پژمرده تر از غروب پاییزی
در حسرت یک بهار آزادی
قربانی حرف زور تبعیضی

تاریخ تو را به بغض می خوانیم
از درد کشیدن تو گریانیم
دیر است ولی همین حقیقت بود:
ما هردو برابریم! انسانیم!

ای مادر مهربان آدم ها!
ای خواهر مثل صخره با غم ها!
ای زن که به زخم های هر مردی
بخشیده عطوفت تو مرحم ها

تا چشمه حریف هر تلاطم نیست
زن برده ی قصه ی تحکم نیست
شایسته ی یک پرستش زیباست
زن لایق اسم جنس دوم نیست!


◾شاعر: سیامک عشقعلی
ZibaMatn.IR

سیامک عشقعلی ارسال شده توسط
سیامک عشقعلی


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن
×