آشوب نبودنت ک به جانم رخنه می کند
باید دَوید تمام فاصله ها را تا تو.. .
به وقتِ نبودنت، تکرارِ حرف و کلام و شعر و موسیقی، چاره نیست آشوبِ مرا...
چاره، گِره دستان توست در دستانم
چاره، نگاهِ چشم در چشم توست در چشمانم
چاره، آرامش کلام توست که بی واسطه گوشم را بنوازد
خلاصه بگویم، آشوبت که به جانم رخنه می کند
چاره ای نیست مرا...
جز لمس حضورت، جز آغوشت!
آدم دلتنگ آغوش می خواهد و بس....
✍ هدی احمدی
ZibaMatn.IR