زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
دلنوشته های هُدی
برای دل خودم مینویسم ✍
قشنگی دنیا به داشتن کسیه که تو رو میفهمه
کسی که بودنش بهت اطمینان خاطر میده
کسی که نمیزاره غم به دلت بشینه، واسه حال خوبت هر کاری میکنه
کسی که دلتنگیاتو درک میکنه و میشه سنگ صبورت
قشنگیه دنیا به داشتن کسیه که دوستت داره، دوستش داری، با شادیات ...
متن هدی احمدی
بعضیا حال و هوای خوبن ، معجزه ی لبخندن ، ناخواسته دلیل خوشی دلت میشن
مثل حال و هوای روزای بچگی، انتظار کنار سفره ی هفت سین با صدای اسکناسای تانخورده لای قرآن .
مثه عطر گلای یاس اردیبهشتی و هوای دل انگیزش .
مثه خرداد و تموم شدن امتحانا، پاره شدن...
متن هدی احمدی
روزے میرسد ڪہ در خاطرہ ها من بزرگترین اشتباہ تو باشم و تو زیباترین اتفاق من
من درد باشم و تو سرد
من سڪوت باشم و تو فریاد
روزے من از دیار قلبت ڪوچ میڪنم و تو در میان قلبم تا آخرین ضربان اتراق میڪنے
روزے ڪہ تو مرا ازیاد خواهے برد ، من زمین و زم...
متن هدی احمدی
میخواهم به تو بازگردم
همچون خاطرات بیماری که حافظه اش بهبود می یابد.
همچون سرزمینی که از اِشغال شورشیان خارج می شود.
شبیه اسیری که حکم برگشت به وطنش می آید.
می خواهم به تو بازگردم
حبس شوم میان بازوانت
موسیقی بیکلامِ احساس، فضا را پرکند.
گیسوا...
متن هدی احمدی
میخواستم اسیرِ دنیایے باشم
ڪہ توآن رابرایم ساختہ باشی
بہ دور از تمامِ آدمهایِ مزاحم
تنهامن باشم وتو
وآسمانے ڪہ ماہ شبهایش باشی
وحالا زندانیِ جهانے شدہ ام،
ڪہ بہ جز تو
شب هست
آسمان هست
اما ماهے نیست.
اینجا تادلت بخواهد دلتنگی و بے قراری
...
متن هدی احمدی
پایان را میدانستیم، اما آغاز ڪردیم
مثل رفتن زیر باران، بدون چتر
وَ رقصیدن و چرخیدن در هیاهوے
قَطرات وَ خیس شدن با عشق،
با آنڪہ میدانیم پایانش تب و درد است.
مثل نوشیدن قهوہ ڪہ بدجور دلچسب
میشود اما تلخے اش ماندگار .
آرے آخر قصہ ما از ابتدا...
متن هدی احمدی
کنارم بنشین
دلتنگ شانه هایت شده ام
دلتنگ شب های فروغ خوانی و
غزل های عاشقانه...
انتظار آمدنت را می کشم و
برایت همان چای همیشگی
با عطر بوسه هایت را آماده کرده ام!
تو باشی و نوازش هایت
تو باشی و دستانت
اصلا ما را چه به فراق زمانه
چه به...
متن هدی احمدی
ابدی من
شب را به تاب گیسوانم بنواز
صبح را به نوازش نگاهم برسان
صدایت را به رگ گردنم بلرزان
شبنم نشسته بر روی گونه ام را
به قلبت جای بده
اه را از سینه ام بگیر
نگاهت را به جزر و مد دریایی
نگاهم طوفان کن
شناورم کن در موج هستی ات
نامم را رهاتر...
متن هدی احمدی
لیلی
آغوشت را بگشا...
باخته ام تمام زندگانی ام را در
دوزخ نگاهت!
آرامم کن در تلاقی دستانت...
سنجاق کن مهرم را در قلبت و
رام کن دوست داشتن را در نقره ای مهتاب نگاهت
مجنونِ توام
بسان بهاری که بی شکوفه هایش هیچ است
✍️هدی احمدی...
متن هدی احمدی
چی از این غم انگیزتر...
لابلای واژه ی شعرها تو را بخوانم...
قافیه بسازم از خاطرات
در کافه های بارانی شهر...
شجریان شوم برای صدایت...
و به تصویر بکشانم همانند فرشچیان جادوی چشمانت را و
همچون شاملو با هر واژه دلبری ات را به جان بخرم
اما تو
د...
متن هدی احمدی
از حماسه ی پر غرور دنیا ،
واز التماس شب زده ی راهزنان شبگرد زمان
واز بلوغ تند راهبان سخت گیر معبد احساس،
چیزی نمی خواهم...
از رقص فواره ی افسونگرِ دلتنگی
واز پنجه ی پرزور مرگ
واز قمار شبانه ی زندگی،
چیزی نمی خواهم....
من از برج خاکستری اندیش...
متن هدی احمدی
عاشق شدن زیادم سخت نیست
کافیه یه نفر وسط غمت بیاد و همدم دلت بشه
حرفاتو نگفته بخونه و با حرفاش خنده رو مهمون لبت کنه
تعهد موندن بده و بگه تا تهش باهاته
قول بده که دلتو نشکنه و همپای دیوونه بازیات باشه
یکار کنه که هر چی سرت اومده ، بی وفایی ...
متن هدی احمدی
مراقب کلماتی که در قضاوت آدما بکار میبریم باشیم
بعضی حرفا که روی دوش مخاطبمون میزاریم خیلی سنگینتر از توانشه له میشه از پا میفته .
حرفایی که میتونه یه نفرو تا صبح بیدار نگه داره و متکاشو از اشک چشمش خیس کنه
قضاوتایی که آدم رو از آدم مایوس میک...
متن هدی احمدی
اصلا میگویم بیا برگردیم به قبلترها
آن موقع که هم را شما خطاب میکردیم
به آن وقتها که غریبه بودیم و گاهی به بهانه ای حالم را میپرسیدی ، بیا دوباره دوست گرامی هم باشیم
این آشنای بیگانه که جانم شده و مرا در فراقش میسوزاند نمیخواهم ، این دوری ...
متن هدی احمدی
گفته بودم گر بمانی شاملویی میشوم از جنس زن
آیدایم باشی و من از نگاهت شعر میبافم به تن
رفتی اما تا بسوزم با غمت چون شهریار
نوش عشقت این همه رنجی که دادی یادگار
✍️هدی احمدی...
متن هدی احمدی
عید قربان نشده اما من
به ادای دل قربانی خود آمده ام
کعبه و قبله و بتخانه تویی
عشق تو حج من است ناجی من
در نمازت غرق میگردم ز خود
ذکر لبهایم تویی محبوب من
در طوافت همچو عبدی حائزم
یاد تو همچون صفا و
مرگ من چون مروه است
سعی در یاد تو و ...
متن هدی احمدی
چی از این غم انگیزتر...
لابلای واژه ی شعرها تو را بخوانم...
قافیه بسازم از خاطرات
در کافه های بارانی شهر...
شجریان شوم برای صدایت...
و به تصویر بکشانم همانند فرشچیان جادوی چشمانت را و
همچون شاملو با هر واژه دلبری ات را به جان بخرم
اما تو
د...
متن هدی احمدی
من نمیدوم تعریفت از عشق واقعی چیه!! اما اگه من بخوام تعریف کنم باید بگم:
عشق واقعی یعنی اینکه با وجود هزار تا ستاره ی قشنگ دور ماه، تو فقط نگاهت به ماه باشه!
هیچ زیبایی نتونه نگاهتو از رو اون برگردونه و نظر تو عوض کنه
حتی اگه بهتر از اون وجود داشت...
متن هدی احمدی
این روزها خواهد گذشت
گریه هایم ، دلتنگیهایم و تمام غمهایم را پشت سر می گذارم
من قوی می شوم ، قوی تر از قبل تو
میدانم روزی دلتنگ خواهی شد
دلتنگ دوستت دارم هایم
دلتنگ دلتنگیهایم
دلتنگ مزاحمتهای گاه و بیگاهم
روزی چشم بر صفحه ی گوشی ات خواهی دوخ...
متن هدی احمدی
تو را دوست دارم نه تنها به رسم عشق ، بلکه به رسم قدرشناسی
تورا دوست دارم به رسم مهربانیت
تو را دوست دارم به حرمت تمام لحظه های خوبی که ساختی
تو را دوست دارم به رسم نگاهت که جز عشق در آن ندیدم
تو را دوست دارم به رسم دلبریهایت ، به رسم دلدادگیهایم...
متن هدی احمدی
چیستے؟
ڪیستے ڪہ همہ جا هستے ، اما نیستے
در تلألؤ نور خورشید هنگام طلوع ڪہ بر قطرات شبنم گل شمعدانے پشت پنجرہ ام درخششے بینظیر میدهد
در خروش رودخانہ اے ڪہ اول بهار سرمست و آوازہ خوان از ڪوہ جارے میشود بر دشت تشنہ و بیقرار
ڪیستے ڪہ حتے در ...
متن هدی احمدی
بعضی وقتا باید به زمان سپرد
نه غم موندگاره ، نه شادی ، همه ی لحظه ها میگذرن ، ما یاد میگیریم که کجا و چطور قدر بدونیم
من همیشه از آخرینها دلم میگیره، آخرین دیدار ، آخرین نگاه، آخرین کلام
آخرینی که نمیدونیم آخرینه ، نمیفهمیم چیشد که شد آخرین
م...
متن هدی احمدی
مادرم
ای انکه نگاهت آتشی را در قلب شعله ور میکند
وَنفست در ذره ذره ی وجود حک میشود
ای آنکه دعایت معراجی و کلامت عاشقانه
ای آنکه عشق می افرینی و خود عاشق می کنی
ای زیباترین جلوه گاه جمال خداوندی،
ای پرشورترین مصداق هر انچه که هست و نیست،
...
متن هدی احمدی
حضرت عشق مادرم
صدای تو ترنم باران است
ستایش میکنم دنیای پرازمهرت را
ای شکوه عشق
الهه مهربانی
تو طراوت بهاری
سرشارز عِطرلاله هایی
مادرم بوسه بردستان خسته تو
جانم رازنده میکند
ودیدار تو عشق
رادردلم به ارمغان می آورد
مادرم چه زیباست وقتی...
متن هدی احمدی
دستهایم را که میگیری...
حجم نوازش لبریز میشود!
گویی تمام رزهای زرد باغها
با دستهای بی دریغ تو
برای من چیده میشوند
و قلب من
پرنده ای می شود
به پاکی بیکران نگاهت
پر می کشد...
و در آن وسعت بی انتها
در خاکستری اندوه ابرها
گم میشود
دستهایم را ...
متن هدی احمدی
بعضی آدما انگار مهره ی مار دارن
انگاری با یه نگاه طلسم میکنن و بند دلتو به خاطرشون گره میزنن ، گره ی کوری که حتی دندون منطق هم نمیتونه بازش کنه.
مهارت عجیبی تو ثبت ثانیه های زندگیت به نام خودشون دارن جوری قلب و ذهنتو اشغال میکنن که آب از آب تکون...
متن هدی احمدی
پایان را میدانستیم اما آغاز کردیم
مثل رفتن زیر باران بدون چتر
و رقصیدن و چرخیدن در هیاهوی
قطرات و خیس شدن با عشق
با آنکه میدانیم پایانش تب و درد است
مثل نوشیدن قهوه که بدجور دلچسب
میشود اما تلخی اش ماندگار
آری آخر قصه ما از...
متن هدی احمدی
اعوذ ب الآغوش تو ؛ من شر غمهای جهان 🤍
هیچکس مثل تو مرا به آغوش نکشید
هنوز شانه هایم از هرم نفسهایت گرم است
هنوز صدای قلبت در تمام وجودم زمزمه میشود
آغوش تو همان بهشتیست که جزایش جهنم است ، چه باکم از آتش که یک لحظه آغوشت هزار بهشت را درونم ز...
متن هدی احمدی
قشنگی دنیا به داشتن کسیه که تو رو میفهمه
کسی که بودنش بهت اطمینان خاطر میده
کسی که نمیزاره غم به دلت بشینه، واسه حال خوبت هر کاری میکنه
کسی که دلتنگیاتو درک میکنه و میشه سنگ صبورت
قشنگیه دنیا به داشتن کسیه که دوستت داره، دوستش داری، با شادیات ...
متن هدی احمدی
میترسم!
ازانسان هایی که فقط نام انسان را یدک می کشند!
همان ها،که باید برگردند وپشت سرشان را
نگاه کنند
شایدآبرویِ ریخته شده ی کسی به آنها خیره شده باشد؛
همان هاکه تمامِ دغدغه شان، بهشتی ست نامعلوم،
وجهنم حقیقی را باقضاوت های نابه جایشان پیش رو...
متن هدی احمدی
ادامه