ترسم از این است
که روزی
«حماقت» های هر روزم را
جارچی ها
در میدان شهر
فریاد کنند
***
تو کیستی؟
اوج ارتجاعت این بود؟
سلام و خداحافظی هایی
که از دور تکرار می کرد
عشقی در میان نیست؟
***
کاش می دانستم
آماج حرف های مادرم چه بود
رعیت که نمی فهمد
« بزرگ زاده» چیست
«نامه ی شاهزاده ای به یار فراریش»
علیرضانجاری(آرمان)
/
ZibaMatn.IR