◾موومان آخر:
در من نشسته مردی
با قصه ایی غم انگیز
شهریوری پر از برگ
در ابتلای پاییز
تقویم عمر این مرد
سی سال سرد دارد
یک لاله زار حسرت...
سازی که درد دارد...
پایین شهر ذهنش
دریای بی کسی هاست
موسیقی سکوتش
یک سمفونی زیباست!
مردی که ساز می زد
تنهاتر از صداقت!
با پیچ موی آیدا
در قصه ی هدایت
مردی که کودکی هاش
تفسیر جستجو بود
شاعر نبود اما
او روح شاملو بود!
مردی که خواب هایش
آیینه ایی شلوغ است
مانند شاهنامه
در غربت فروغ است
اندوه تخت جمشید
در چشم او نشسته
انگار گریه کرده
یک پادشاه خسته!
◾موومان اول:
احمد کجاست مادر؟
در باغ سبز خورشید!
شاید شلوغ می کرد...
شاید که سیب می چید...
◾شاعر: سیامک عشقعلی
تقدیم به برادرم کوچکم احمد عشقعلی
ZibaMatn.IR