قسم به روشنی ناب چهره ی قمرت
ربوده است دلم را نگاه معتبرت
رسیده برق نگاهت به استخوان هایم
چگونه دل نسپارم به جلوه ی نظرت
میان لذت و حیرت مرا معلق کرد
رسید تا به نگاهم نگاهِ مختصرت
بکش به بند مرا در حریم آغوشت
روا ندار نباشم اسیر و در به درت
مرا به شرح خبرهای داغ دعوت کن
که عاشقت شده ام با خلاصه ی خبرت
دلم برای تو ناقابل است ، جان بطلب
خوشا به حال کسی که شود فدای سرت
بهزادغدیری
ZibaMatn.IR