انتهای حسم به تو به کجا ختم میشه؟!به آرزوی هزاره مرگم میون چشمات یا وسط نفس هایی که متعلق به جسم تو هستن و من به تنت که گرماشون رو حس میکنه هم غبطه میخورم،کجا باید ختم بشه دچار بودنم به زیبایی وجودت که هرچقدر من ناقصم،تکمیل میشم بین نیمه نیمه زنده بودنش،چه زمان باید بایستم و پایان بدم به شمردن مژه های بالا و پایین هر دو نگاهت و اصلا میدونی؟!کی قراره تو تموم بشی تویِ قلب عاشق من؟! خودم هم نمیدونم... اما میدونم از این بیخبر بودن حس خوب میگیرم و از زندگی کردنت تویِ روح و رگ های بدنم،خوشبختم،خیلی زیاد خوشبختم.
ZibaMatn.IR