شاید در نوشته های سهرابی م ؛ بِسان قلم سپهری زندگی درجریان نباشد اما تودرمن جاری هستی.
سالهاست منتظرت هستم مثل انتظار کُشنده ابیات شهریار، همانقدرعاشقانه وهمانقدر غمگینانه.
هیچوقت حتی چون شعرهای نیما سرکوبانه مرا نخواستی ؛ وعاشقانه های شاملوئی که از آن دم میزدی را هم درهیچ سطر دفتر خاطرات زندگیِ آیدائی م ندیدم.
با اینهمه قلمم نقاشانه می سُراید برایت همانند زیبائیِ زنانه نهفته در ادبیات نزار قبانی ...
آخ که خسرو شکیبایی وجودم فریاد می زند حالم خوب است اما توباور نکن...!
مخاطب این دقایقم توباور نکن...
ZibaMatn.IR