روزی به مادرم گفتم که می خواهم خدا را بیینم
لبش را گاز گرفت و عربده ای بر سر من زد
و مرا کافر خواند...
او می گفت تو یک احمقی که به دنبال خدا میگردی مگر خدا دیدنیست ؟! تو از دین افتاده ای...
من از دین افتادم اما خدا را در نوت های موسیقی
یافتم ، خدا را هنگام نوشتن در قلم یافتم...
خدا را در رقص وسط فصل بهار با موسیقی بی کلام یافتم...
کاش زودتر از این کافر شده بودم
کوثرنجفی
ZibaMatn.IR