سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
هرگز درک نخواهی کرد، زندگی چه زجرآور است،مادام که زیر این دو بار سنگین کمر خم نکرده ای!بیچارەگی و عاشقیلیکن اگر آگاهی یابی، عاشقی هم قسمی از بیچارەگی ست!.شعر: به ندی علیترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
در میان سفت ترین پوسته مغز گردوی چرب و شیرین منتظر رسیدن است...اگر که رهایی را نفهمد خود پوسیده می شود. شعر: به ندی علیترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
مردی در راه کسب لقمه ای نان،کوله ای پر از نان،مرگی از برای نان،این شناسنامه ی کولبر است،که مرز مابین زیستن و مرگ را طی می کند...در مرزهای آلوده به مین های مرگ آلود که مانند کمربندی میانه ی سنگ و صخره های یک سرزمین را قفل کرده است. شعر: به ندی علیترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
در آن هنگام که کارتنی، به خانه و رختخواب،به شناسنامه و سرزمینت تبدیل می شود!نان به بزرگ ترین کتاب آسمانی مبدل می شود.شعر: به ندی علیترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
جنگ که عطسه کرد!بچه ها، فرشته هایی بی پر و بال شدند و پر گشودند، به پرواز در آمدند به سوی عرش خدایی که مست و خواب آلود و بی خبر بود از فریاد و غم و غصه ی مردمان آواره !!!شعر: به ندی علیترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
مردانه رودرویم بایست و وجود مالامال از نفرتت رابر سر و رویم خالی کن!اینگونه احترامم را نگه داشته ای تا اینکه به دروغ بگویی: دوستت دارم! شعر: به ندی علیترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
دردا و دریغا از تلخی تو، ای نان!شیرینی زندگانی ام را گرفتی و شیرین نشدی...شعر: به ندی علیترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...
نه هر جایی مکانم باشد ونه هر لحظه فرصتی دارم...چه بد سلیقه ست زندگی که هر لحظه و هر جایی را به حساب عمرم محاسبه می کند!.شعر: به ندی علیترجمه به فارسی: زانا کوردستانی...