متن کولبر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کولبر
#به_نام_مرد
🕊بشنو از مردی که برای لقمهای نان، جوانیاش را در کورههای آجرپزی سوزاند و هنوز هم، شب ها، بوی خاکستر میدهد.
بشنو از پدری که دست های پینه بستهاش، نوازشگر موهای دخترکی است که تمام دنیایش، در خندههای او خلاصه میشود.
بشنو از عاشقی که در هیاهوی این شهرِ...
آزاده باشیم و حقیقت را بگوییم
در وادی اندیشه راه حق بجوییم
گاهی بگوییم از غم و بیهمنوایی
از سستعهدیها و رنج بیوفایی
هرچند خوب است از گل و ریحان بگوییم
از شمع از پروانه و هجران بگوییم
هرچند درد عاشقی درد کمی نیست
این درد را غیر صبوری مرهمی...
مردی در راه کسب لقمه ای نان،
کوله ای پر از نان،
مرگی از برای نان،
این شناسنامه ی کولبر است،
که مرز مابین زیستن و مرگ را طی می کند...
در مرزهای آلوده به مین های مرگ آلود
که مانند کمربندی میانه ی سنگ و صخره های یک سرزمین...
راه های مالرو را در پیش گرفته اند
برای لقمه ای نان،
کولبرها!
شعر: ناصح ادیب
ترجمه ی اشعار: زانا کوردستانی
قوی بودن را از مادر کولبری بیاموز که در سرما موهای بدنش احیا میشود لبان خشکش تاول میزند ،گونه های سرخش از شراره های سرما میسوزد از تپه ها غم زده بالا میرود چشمان سبزش در سیاهی شب و طوفان هولناک سوسو میشود پاهای ظریفش میلرزد اسمان به حالش شروع...