سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
گلم! نقشِ دلِ پیراهنم باش!مثالِ گل حریری بر تنم باش!ببر من را به قلبِ باغِ احساس؛به فکرِ دم به دم، بوسیدنم باش!شاعر: زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)...
بزغاله ی سیاهیکه قصه نویسدر قصه اش چیزی از آن ننوشتمن بودم!گرگی گرسنه نبودمکه پشتِ در خانه ی تو،دست به کیسه ی آرد فرو ببرمبرای گول زدنت!حبه ی انگوری که شراب رااز سرکه شدن نجات می دهی!دروغ نگفتم به تو هرگزو نخواستم سیاهی دستانم رااز تو پنهان کنم در طمعِ بوسیدنت...تو اما درِ خانه را روی من باز نکردیو گرگِ روزگار مرا خورد...
من تا اذان مغرب به افق چشمانت خیره میمانم، و این روزه را با بوسیدنت افطار میکنم..️️️...
آخ از این بوسیدنتتنها انرژیِ تجدید پذیر زندگی ام️️️...
سخت ترین معادلهٔ تکمجهولی دنیاست...معمای چگونه بوسیدنت!...