سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
افطار شد و تشنه ی دیدار توام تا وقت سحر اسیر و بیمار توام ای کاش که با اذان مغرب برسی بشتاب که مشتاق و خریدار توام...
تا جمال تو دیدم گفتم که از لبان او غافل شو ماه رمضان است کمی عاقل شو می بوسم و از کسی ندارم ترسی ای روزه اگر معترضی باطل شو...
افطار با چای و خرما کار عوام ستعاشق به بوسه لبت روزهٔ خود باز می کنددلبر ما تو کجایی؟ گر زیر خاکی هنوز به فکر مایی؟...
تشنه یک لحظه دیدار تواَم حال مرا روزه داری لحظه افطار می فهمد فقط حرف بسیار است اما هیچکس همدرد نیست جای خالی تو را سیگار می فهمد فقط ...
عید فطر آمد و هجران تو افطار نشدهرچه کردیم کسی چون تو به ما یار نشدعید فطر تو مبارک گل دور از نظرمگرچه صد نامه چو یک ثانیه دیدار نشد...
از درد گرسنگی بهم پیچیدیمازهم گله کردیم و کمی خندیدمدر موقع افطار خدا می دانست،ما شُکر کنار ظرف خالی چیدم......
خوشا آن روزه ای که افطارش...لب های تو باشند.!...
من روزه دارِ عشق تواقرار می ڪنم!با بوسه از لبان توافطار میڪنم......
من را به ضیافت زیبای آغوشتهر افطار دعوت کن ... بی شک قبول می شودروزه ای که در آغوش باز شود ......
روزه ی امروز من هم وقت افطار ش رسیدانتهای روزه ی صبر م ز افطار ت کی است؟....
گفتی که مسلمانم و ماه رمضان ست ..بوسی بده افطار کنم ... وقت اذان استدر وصف تو بانوی تغزل چه بگویم؟چیزی که عیان ست چه حاجت به بیان ست؟هم قامت سرو از قد رعنات خمیدههم در طلبت غنچه چنین جامه دران ست ...پرسید :چه حالست دلت از لب و چشمم ؟هم زنده به این ست ... و هم کشته از آن ست ...ما زخمی زلفیم،به ابروی تو سوگنداین قائله را خاتمه با تیر و کمان ست ...ای حادثه در حادثه ،ای زلزله ای عشق ...هر جا خبری هست تو پایت به میان ست...
روزه هایم پیش تو افطار شد قبل از اذانبس که هر کس دیده ات الله اکبر گفته است....
رمضان رفت ولی کاش صفایش نرودسحر و جوشن و قرآن و دعایش نرودکاشکی پر شده باشد دلم از نور سحرهمره روزه و افطار، ثوابش نرود...
افطار نکرده هوس بوسه نمودیبی شک که عجولانه ترین کار جهان است...
زنگ زدم به مامانم گفتم ناهار چی داریم؟ گفت همون سحری امروز صبح. گفتم سحری امروز صبح چی بود؟ گفت افطار دیشب. ترسیدم ادامه بدم برسم به نوروز...
ربنای دستانم را، به دست دعا، گرفته ای!و من حاجتم را به وقت افطار، با عشق تو، گشودم تا بند بند جانم، تو را کنار محراب خدا، صدا بزند ......
با کاسه ی آش دختر همسایهافطار نمایید، ثوابش خفن استدر موقع خوردنش، ولی یاد کنیدیادی ز دل هر آنکه روزش چو من است:افسوس که تا شعاع سیصدمتریهرکس شده همسایه ی ما پیرزن است!...
گفتی که مسلمانم و ماه رمضان ست ..بوسی بده افطار کنم ... وقت اذان است...
روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب استآری! افطار رطب در رمضان مستحب است...
بارها افطار خود را قبلِ موعد خورده امبس که از زیبایی اتالله اکبر گفته اند...! ️️️...
من تا اذان مغرب به افق چشمانت خیره میمانم، و این روزه را با بوسیدنت افطار میکنم..️️️...
تا حالا با ساقه طلایی افطار نکردید عاشقی یادتون بره.....
دریا نیستم ...اما دل که می زنی به من،بی کرانه می شوم .روزه ی سکوت می گیرم،و تا افطار صدای تو،نمی شکنمش!روزه می گیرم لبهایت را!لذت افطارش، یعنی بهشت!!!...