پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
هر صبح قهوه ای برای نبودنت می ریزمو با خاطره ات تلخی اش را می چشم ..........فیروزه سمیعی...
ورق بزن اون تقویم لعنتیو که همه روزاش مث قهوه تلخه!...
خستگی را- چای یا قهوه؟نه عزیزم- چشمهای تو!...
قهوه قاجار را بی خود شلوغش کرده اندتیغ تیز آن نگاهت بیشتر عاشق کش است...
تلخی بی کسی امقهوه ی مر غوبم کرد...
دلتنگیترانه ای که طعم تلخ قهوه ی تو را در سر گیجه هایش بیاد می آورد...
بعضی وقتها تو قهوه میسازیبعضی وقتها قهوه تو رو !...