پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مادری رفت و پسر دل نگران هست هنوزرفته جایی که بی نام و نشان هست هنوزتلخ و ای سخت ترین حادثه ام گشته تودل پر از ابر شده چون باران هست هنوز...
+ مامان ۱۹ شدم - کی بیست شد؟ + مامان ۲۰ شدم - کیا دیگه بیست شدن بجز تو...فاطیماه نویسنده وشاعر...
سه تا زن تو دنیا از همه خوشگل ترنمامانم، انعکاس تصویرش تو آینه و سایه اشمامان عاشقتم......
در این حوضه پر از غم و دردبا همه ی ناامیدی ها و آزارهامادر اسیر در خاک استرقصان در برابر طغیان بادهاقهرمانی بی نظیر و بی همتاسرافراز و بی پروامادر اسیر در خاک استکه باقی می ماند روی زمینو منتظر پایان تمامی سختی هاستمادر اسیر در خاک استبا تمام قوت واقعی تا آخرین لحظهمنتظر است و لبخند می زند...
می شود گاهی بیشتر به خواب هایم سر بزنی آخر دلم بدجور بهانه گیر تو شده است ؛ چون هیچ دلتنگی به پای دلتنگی برای تو نمی رسد مثل یک عاشقانه ی آرام ؛ دیگر هیچ لقمه ای طعم لقمه های تو را نمی دهد ؛ هیچ نوازشی به پهنای محبت های تو نیست ؛ جز لالایی های نیمه شبانه ات هیچ زمزمه ای آویزه ی گوشم نیست ؛ آغوشت امن ترین جا برای دلهره های کودکانه بود و باران چشمانم وقتی به عشق تو جاری می شود عاشقانه ترین حس دنیاست ...میدانی مادر سالهاست که نیستی و دلم در کودکی ...
بهشت را دوست ندارم اگه مادرم ان جا نباشد.................
مادرم,تو زیبا ترین سروده بزرگترین شاعرانی چگونه عظمت تو را توصیف کنم(تو پیامبر احساس و عشقیتو خورشید مهربانی,که بی هیچ چشم داشتی به من گرما می بخشیتورا حتی بیشتر از خود دوست میدارمتو دلیل زیبایی این دنیایی زاد روزت خجسته باد...
از آرامش پرسیدند، عشق را گفتم؛ از فداکاری پرسیدند، عشق را گفتم؛ از محبت پرسیدند، عشق را گفتم؛ از زندگی پرسیدند، عشق را گفتم؛ و از عشق که پرسیدند بی درنگ، مادرم را گفتم :)!...
انسان تا زمانیکه مادرش را دارد خوشبخت است .....
من به عشق در یک نگاه اعتقاد دارم چون در اولین نگاه زندگیم مادرم رو دیدم...