یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
کیستم؟ یک تکه تنهایی......
دلم دیوانه بودن با تو را می خواست...
نهدر اینبیکسیامبویکسیمیآیدنهدراینبینفسی،همنفسیمیآید......
بسته راه نفسم بغض و دلم شعلهور استچون یتیمی که به او فحش پدر داده کسی...
من اهل دوست داشتنم ؛تو اهل کجایی ؟!...
هرکسی یک دلبر جانانه داردمن تو را...
زلف چون دوش رها تا به سر دوش مکنای مه امروز پریشان تر از دوش مکن...
من اهل دوست داشتنم تو اهل کجایی ؟...
من اینجا بس دلم تنگ استهر سازی که می بینم بد آهنگ است...
در این جادو شب پوشیدهاز برگِ گل کوکب دلم دیوانه بودنبا تو را میخواست ......
دلی دارمقرار اما ندارد ......