پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مدت هاست که روح پر احساس خود را کشته ام و تبر بر دست بر تک تک درخت های امید دلم هجوم برده ام.......
تو ماه منیکه تو بارون رسیدیامید منیتو شب ناامیدی...
همه چیز داشت خوب پیش می رفت تا اینکه بزرگ شدیم!...
واسه هر چی که از جون و دل مایه میزاری راحتتر از دستش میدی :)...
گاهی آدمی دلشفقط یک دوستت دارم میخواهد که نَمیرد ...!...