ای عشق !
دَمی
بگذر
از این کوچه ی ما !؟
حجت اله حبیبی...
وعده گاه من و تو،
کُنج لب های گل داودی...
حجت اله حبیبی...
خراب کن پل های پشت سرت را
تا نتوانی هرگز
از شهر قلبم بگریزی
مجید محمدی(تنها)...
من
نیاموختم ،
فکر کردن را ،
مگر به تو....
حجت اله حبیبی...
تو همانی که دلم می خواهد تا ابد صاحب قلبم باشی.
شهناز یکتا...
ای آنکه دلم زنده به خندیدن توست
آرامش هر لحظه ی من دیدن توست
شهناز یکتا...
بی تو شب ها آسمان ماهی نداشت
حوض چشمانم که همراهی نداشت
شهناز یکتا...
به حبسی افتاده ام که می دانم رهایی از آن ممکن نیست......
نمی دانستم روزی می رسد که در دامن شب اشک بریزم و با توهمات ذهن بیمارم امید را به خود القا کنم.......
نمی دانستم روزی حالم آنقدر بد می شود که نتوانم آن را وصف کنم.......
نمی دانستم روزی جوانی ام در خلوت می گذرد و چهره شاداب در آینه به زردی بیماری دیده می شود.......
نمی دانستم روزی تو می روی و برای توشه راه آرزوهای مرا میبری.......
با آرزوهایم مسابقه دو داریم ؛ و پیروز میدان آروزهایم هستند.......