پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ما را به راه خویش درنگی اگر نبودیا پیش پای ما سنگی اگر نبوداکنون گیاه رسته ی امید می شدیمکرسی نشین معبد خورشید می شدیملعنت به هر درنگنفرین به هر چه سنگ...
درد ما دوری هم بود، نگفتیم به همبغض شمشیر و قلم بود، نگفتیم به همراستی را نستودیم، زما چهره نهفتدل ما همدم غم بود، نگفتیم به هموعده دادیم نپوییم بجز راه ثوابسستی عزم قدوم بود نگفتیم به همظاهرا شیر گرفتیم و کشیدیم به بندشیر هم شیر علم بود نگفتیم به همنردبان گشته ستون فقرات تن ماپشت ما بود که خم بود، نگفتیم به هم...
تیمور گورگین چولابی به دور خود زمین یک سال چرخید به شوق سال نو سر زد به خورشید تو اما سال ها یادم نکردی چه فرصت ها که پرپر گشت و خشکید....