درد ما دوری هم بود، نگفتیم به هم
بغض شمشیر و قلم بود، نگفتیم به هم
راستی را نستودیم، زما چهره نهفت
دل ما همدم غم بود، نگفتیم به هم
وعده دادیم نپوییم بجز راه ثواب
سستی عزم قدوم بود نگفتیم به هم
ظاهرا شیر گرفتیم و کشیدیم به بند
شیر هم شیر علم بود نگفتیم به هم
نردبان گشته ستون فقرات تن ما
پشت ما بود که خم بود، نگفتیم به هم
ZibaMatn.IR