سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
نشسته بودم روبروش و به زُلفای فِرفِریش نگا میکردمبهش گفتم : میدونی چرا یوز پلنگا گوشه ی چشمشون یه خط سیاهه که بهش میگن خط اشک؟دستشو انداخت تو فِرِ موهاش ...پیچش داد و گفت نه !چِشَمو از موهاش سُر دادم رو چِشاش و گفتم :وقتی واسه اولین بار یوزپلنگِ نر،یوزپلنگِ ماده رو برایِ رفتن به شکار تنها گذاشت و هیچ وقت برنگشت،یوزپلنگ ماده که یه بچه تو شیکمش داشت،اونقدر گریه کرد که رد اشکش موند گوشه ی چشمش و هیچ وقت از بین نرفت.بلند خندید و گفت اینو ...
دوستت نداشتن بهتر است شاید !آن وقت ... هیچ عطری تو را ...به یادم نمی آورد...و دیگر خاطره ی هیچ خیابانی ...خفه ام نمیکند!و چهار خانه ی پیراهن هیچ مردی ...در خیابان دق ام نمی دهد !دوستت نداشتن بهتر است شاید !که جای خالی انگشتان بلند مردانه اتمیان گودی کمرم دهن کجی نمی کند و سردی جای بوسه ای گرملبم را نمی لرزاند ...راستش،دوستت نداشتن ... کار سختی است ... از من بر نمی آید !...
مامانم میگه مرد اونیه که چشمش دنبال زن و بچه مردم نباشه، خوب کار کنه و تن پرور نباشه. صدای عربده ش چهارتا خونه اونورتر نره و از غذا ایراد نگیره. مرد باید صبح زود بره سر کار و شب برگرده خونه. به نظر مامانم مرد شبیه بابامه. مقتدر ولی مهربوندوستم میگه مرد باید جذاب باشه، قد بلند و ورزیده، صدای خش داری داشته باشه و موقع حرف زدن یه ابروشو بده بالا و همیشه با لنکروزش بیاد دنبالت ببرتت خرید! دوست من تو رویاهاش دنبال یه مرد اینجوری میگرده.خواهرم میگه...
کفش سفید عروسیتو گرفتی دستت و زیرش اسم اونایی رو نوشتی که هنوز دل ندادن به هیشکی ...یا اونایی که دل دادن و هنوز نشده که برسن به هم.کفش سفید عروسیتو گرفتی دستت و بین اون همه استرسِ مراسم واسه چند لحظه فقط به ماهایی فکر کردی که از ته دلمون واست میخوایم که خوشبخت و خوشحال باشی.میدونم اونقد با اون کفش راه میری و میرقصی که بعد عروسی اسم های ما اون زیر کلا له و لورده میشه و قابل خوندن نیست.ولی شاید خیلی سالِ بعد وقتی چمدونت رو مرتب میکنی، د...
مامانم میگه مرد اونیه که چشمش دنبال زن و بچه مردم نباشه،خوب کار کنه و تن پرور نباشه. صدای عربده ش چهارتا خونه اونورتر نره و از غذا ایراد نگیره. مرد باید صبح زود بره سر کار و شب برگرده خونه. به نظر مامانم مرد شبیه بابامه. مقتدر ولی مهربوندوستم میگه مرد باید جذاب باشه،قد بلند و ورزیده،صدای خش داری داشته باشه و موقع حرف زدن یه ابروشو بده بالا و همیشه با لنکروزش بیاد دنبالت ببرتت خرید ! دوست من تو رویاهاش دنبال یه مرد اینجوری میگردهخواهرم میگه مر...
خیلی خوش بینانه که فکر کنیم در سِنِ ۲۷ سالگی پدر و مادر میشویم و چیزی حدودِ ۵۰ سالگی فرزندی خواهیم داشت بیست و چند ساله!میانگین عمر در ایران حدودا ۷۰ سال است ...یعنی تقریبا میتوانیم تا چهل و چند سالگیِ فرزند یا فرزندانمان کنارشان زندگی کنیم و حتی نوه ی کوچکمان را وقتی تازه به شیرین زبانی افتاده بغل بگیریم و بعد،کوله بارمان را ببنیدم و راهی آخرت بشویم!اما در واقع بینانه ترین حالت،وقتی در سی و چند سالگی ازدواج میکنیم و روز به روز شاهد افزایش ...
رفیق جانمن از آینده خبر ندارمنمیدانم باز هم بشود هر وقت اراده کنیم برویم روی نیمکت همیشگی مان از دیدن دارکوب ها ذوق کنیم،گربه ها را دنبال کنیم و به با هم بودنمان از ته دل بخندیم یا نه...راستش من خبر ندارم قرار است دختر دار شویم یا پسر دار، ولی حتما به آنها یاد خواهم داد که تو را خاله صدا بزنند و برای کیک های فنجانی ات سر و دست بشکنند.من از آینده خبر ندارم، نمیدانم باز هم کفش های گل گلی دخترانه را به آن هایی که خانومانه است ترجیح میدهم یا ...
ما که موهامونو خودمون میبافیم و هی میریم جلو آینه و به بافتی که از گوشه ی گردنمون آویزون شده نگا میکنیم.شب هم میریم سراغش تا بازش کنیم.خب سخته با موهای بافته شده،خوابید.خلاصه که من سختمه اونجوری بخوام بخوابم. ولی میدونی؟!از اون سخت تر اینه که بازم باید خودم موهامو وا کنم و بریزم رو شونه هام.مثلا اگه یه جفت دست باشه آروم آروم موهامو وا کنه و بعد،اون پیچ و تاب خورده های خرمایی رو بریزه رو شونه م خیلی بهتر میشه.مگه نه ؟ :)لازم ن...