شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
دبی فورد:همانطور که در درون هر دانه، یک گل زندگی می کند، درون هر یک از ما نیرویی برای دست یابی به یک زندگی شگفت انگیز وجود دارد ......
تسویه حساب کردن با گذشته، به این معناست که ما باید هرگونه کار ناتمام در رابطه با هر شخص، پروژه یا فعالیتی را که با آن درگیر بوده ایم به سرانجام برسانیم.ما نمی توانیم زندگی جدید خود را روی ستون های سست گذشته؛ کارهای ناتمام؛ قراردادهای لغو شده و کلا مسائل حل نشده بنا کنیم. اگر بدون حل مسائل مربوط به گذشته، یا اتمام کارهای ناتمام بخواهیم به سمت آینده حرکت کنیم، به احتمال زیاد دوباره خود را در همان گذشته و با همان شرایط پیدا خواهیم کرد. - به...
دبی فورد :انسانی که در درون آرام باشدهمه چیز داردانسانی که با جنگِ درونی تکه تکه می شودهیچ چیز ندارد...
بخشایش، مهم ترین گام در راه عشق ورزیدن به خود است. ما باید خودمان را با چشمان معصوم یک کودک بنگریم و خلاف ها و شک و دودلی های خود را با عشق و مهربانی پذیرا شویم. باید پیش داوری های سخت گیرانه را کنار بگذاریم و با اشتباهاتی که مرتکب شده ایم، کنار بیاییم. ما باید بدانیم که ارزش بخشیده شدن را داریم. بخشایش، موهبتی الهی است که به ما می آموزد اشتباه کردن، بخشی از انسان بودن است.- دبی فورد- نیمه ی تاریک وجود...
حتی فکرش را هم نکن! همانجا که هستی بمان! الان اصلا وقت مناسبی نیست!اینها دروغ هایی است که ترس را در مسند قدرت نگاه داشته و شما را از حرکت باز می دارد. دروغ هایی که آدم را در حد متوسط نگه می دارد و موجب ناکامی می شود. اگر زندگی واقعی می خواهید جلویش بایستید!بیشتر ما زیر سلطه کودک هشت ساله درون خود هستیم و این کودک که نیازهایش برآورده نشده است، به ما التماس می کند تا او را بپذیریم. در کودکی، احتمالاً دوست داشتید چیزهای جدید را امتحان کن...
دبی فورد:ما گمان می کنیم که نقاب هایمان، شخصیت درونی مان را پنهان می دارد اما هر آنچه که در وجودِ خود نمی پذیریم، در نامنتظره ترین لحظات سر بر می آورد و خود را نشان میدهد!...
با ساکن شدن در گذشته، انرژی را از خودمان می رباییم.وقتی در ذهنمان، اوضاع، شرایط و رویدادهایی را مرور می کنیم که هیچ قدرتی برای تغییر آنها نداریم، بی درنگ از توانایی خویش برای حضور در اینجا و لحظهٔ اکنون می کاهیم.هر بار به آنچه پدر و مادرتان به شما ندادند، بدرفتاری های محبوبِ پیشین خود یا خیانت بهترین دوستتان می اندیشید، بر گذشته متمرکز می شوید؛ به سرزمینی می روید که هیچ راه بازگشتی ندارد و نیروی حیاتی شما تخلیه می شود.تتتت- دبی فورد- سؤ...
دبی فورد :روزی دختر بچه ای از پیرزنی خردمند پرسید : چطوری آدم به پروانه تبدیل می شود؟ پیرزن با لبخندی بر لب و برقی در چشمانش پاسخ داد : باید آن قدر مشتاق پرواز باشی که دیگر دلت نخواهد کرم ابریشم باقی بمانی راز سایه...
برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشیم، با تمام قوای خود زندگی کنیم و در مورد خودمان احساس خوبی داشته باشیم، چه باید بکنیم؟باید اعتماد به نفس خود را بازسازی کنیم؛ و این کار را با بهبود بخشیدن عزت نفس مان آغاز کنیم. باید یاد بگیریم هر آنچه هستیم؛ اعم از گذشته مان، اشتباهات مان، بدگمانی هایمان، ضعف هایمان و ترس هایمان را دوست بداریم حتی بیش از آن که یاد بگیریم خودمان را دوست داشته باشیم، باید به عشق همچون یک آرمان بنگریم. باید جنگجویان عشق باشیم....
اگر عظمت فرد دیگری را تحسین می کنیدآنچه می بینید عظمت خودتان است دبی فورد نیمه تاریک وجود...
دبی فورد:صفتی که شما نمیخواهید باشید مسیر زندگی شما را اداره میکند....
دبی فورد :من ، من هستم و شما ، شما هستیدهر کدام از ما بی همتا هستیم و سفر خاصخود را پیش رو داریم !...
وقتی کسی با ترس آشنا نمیشود، چطور میتواند شهامت را بشناسد ؟!اگر بدبختی را احساس نکنیم، چطور میتوانیم به زیبایی خوشبختی پی ببریم ؟!از کجا میتوانیم نور را بشناسیم اگر با تاریکی آشنا نشده باشیم ؟!...
همانطور که در درون هر دانه یک گل زندگی میکند ، درون هر یک از ما نیرویی برای دستیابی به یک زندگی شگفتانگیز وجود دارد...
چطور میشود به یک پروانه تبدیل شد ؟باید آنقدر آرزو و اشتیاق پرواز داشته باشی که دیگر دلت نخواهد کرم باقی بمانی...
ایمان داشتن اصلا چیز بدی نیست؛ مثبت بودن هیچ اشکالی ندارد؛ اما بسیاری اوقات لازم است که قدم بعدی را خودتان بردارید. با خودتان عهد ببندید که به آنچه دوست دارید برسید و برای آن برنامهریزی کنید. هرگاه خواستید خودتان را محک بزنید که چقدر در تغییر زندگیتان جدی هستید، نگاهی بر برنامهریزیهایتان بکنید. اگر برنامهریزیای برای کارهایتان نکردهاید، کمی به عقب برگردید و ببینید آیا واقعا با خودتان پیمان بستهاید یا خیر. اگر هرچه هست فقط در ذهنتان ا...
ترجیح می دهم کامل باشم تا اینکه خوب باشم. برای اینکه انسان کاملی باشیم باید تمام جنبه های وجودمان را خواه خوب یا بد را در بر بگیریم. برای آنکه انسان کاملی باشیم باید خوشحال و شاد و راضی و همچنین خودخواه و خشمگین و غمگین باشیم. اگر خود را فقط مالک نیمی از وجودمان یعنی آن نیمه ی خوب بدانیم و نیمه ی دیگر را «انکار» کنیم، کامل بودن را به اندازه ی کافی احساس نخواهیم کرد. آنگاه یک نوع احساس آزار دهنده را تجربه میکنیم که گویی همیشه خطایی در ما وجود دارد...