سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
تو همیشه هستی در میانِ قلبِ کوچک من نفس می کشی، اما کم دوستم داری اما، کم تکیه گاه می شوی اما کم... دیگر امانم را بریده ای باید به دستگاه اکسیژن پناه ببرم از این کم بودن هایت......
باید جان دادبرای چشمانی که ناگفته، تو را می خوانند...عبیرباوی...
بهانه که تو باشیشبم میشود شیرین ترین شب عمر ️️️...
مرا دوست بدار اندک ولی طولانی...