پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تنها یک چیز را از تو بیشتر دوست دارم اینکه تو را دوست دارم میخواهی بمان میخواهی برو رفتنِ تو دل انگیزتر از آمدن دیگریست...
با رفتن تو، به زندگی کردم پشتمن ماندم و حلقهی طنابی در مشت بگذار که فردا برسد، میشنوی دیروز غروب شاعری خود را کُشت...
لحظهٔ آمدنت دیر، ولی رفتنِ تومثل برهم زدن پلک دقیق است چقدر...
منم و خانه و دلتنگی تکراری و غم منم و دلهره از شایعه رفتن تو......