سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
گفت حواسِت به آدمهایی که کاکتوس وار زندگی میکنن باشهگفتم کاکتوس وار؟منظورت چیه؟!«آدمهایی که مثل کاکتوس، نیازی نیست دائم حواست بهشون باشهنیازی نیست هرروز خاکِشون رو چِک کنی تا مبادا خشک شده باشهترسِ پلاسیده شدنشون رو نداریبه خیالت خیلی مقاومن...اما یه روز که مثل روزای دیگه مشغولِ رسیدن به بقیه گل های رنگارنگت هستیچشمت به کاکتوست میوفته میبینی زردو پلاسیده شدهو ریشه هاش خاکِستر...و تو تازه همون روز میفهمیکاکتوس ها هم میمیرنا...
((امیدوارم عشق به موقع سراغت بیاد!))آرزوی همیشگیش بود مهم نبود تولد باشه عید باشه یا هرمناسبت دیگههمیشه ته جمله هاش همینو میگفتیه بار که خیلی کنجکاو شدم پرسیدم چرا همیشه این آرزو رو میکنی؟گفت ”عشق تو بدترین شرایط ممکن سراغم اومدو همه چیز رو خراب کرد...از اونروز به بعد فهمیدم عشق باید تو زمانش اتفاق بیوفته وگرنه گند میزنه به همه چیز...باعث میشه آدمی که میتونست یه عمر پیشت بمونه رو، به یه رهگذر تبدیل کنه...حسی که میتونست عشق بمونه، ...
تو بودی هستی خواهی بود..تو؛اُسطورهٔ تمامِ قول های مردانه ای!شادی کاف...
پیش از تو زندگی چقدر پوچ بودپوچِپوچِپوچ......
تو برای ویران کردنِ من؛هیچ نداشتینه تیری..نه تانکی..!تو تنها با دو گلوله ی سیاهویرانم کردی...چشمانت!...
من چقدر حالم با تو خوب استمثلِ حالِ شاملو در کنار آیدایَش!...
حتما باید یه ویروس ناشناخته میومد تا همو بیشتر دوست داشته باشیم؟حتما باید یکی میمرد تا قدر همو بدونیم؟حتما باید شهر بوی مرگ میگرفت تا دوستت دارم هامونو ابراز میکردیم؟!حتما باید تو خونه هامون قرنطینه میشدیم تا بفهمیم چقدر خیابونا واسه قدم زدن قشنگن؟حتما باید دستامون از هم دور میشد تا بفهمیم چقدر محتاج دستای همدیگه ایم؟گاهی فکر میکنم کرونا با تموم بدی هاش یه درس خوب بهمون داداونم این که گاهی خیلی زود دیر میشه، خیلی زود......
یک "تو"یک خیابانِ بی انتهای برفیدستانت...مگر زندگی همین نیست..؟!...
ولی من میگم مهم نیست طرفت پورشه داشته باشه یا پیکانمهم اینه تو اون ماشین صدای خنده ت بپیچه نه گریه هات .مهم نیست واسهٔ شام دعوتت کنه به شیک ترین رستوران شهر، یا فلافلی سر کوچهمهم اینه حالِ دلت کنارش خوب باشه.مهم نیست خونتون بالا شهر باشه یا تو یکی از کوچه پس کوچه های پایین شهرمهم اینه هرکجا که هستی پیشش خود واقعیت باشی.مهم نیست کلی مدرک تو کیفش داشته باشهمهم اینه وقتی تو جمع حرف میزنه سرت بالا باشه.مهم نیست هیکلش رو فرم ب...
یک روز دوباره برمیخیزیم!جوانه میدهیم وسبز میشویممیخندیم و باز هم شکوفه میدهیم..یک روز؛همه ی ما یک روزدوباره زندگی میکنیم!...
باقیافه دَرهَم نگاهم کرد و گفت:معنیِ"صبر"چیه؟مگه میشه صبورباشی وقتی کلی غم وغصه داریخندیدم وگفتم گاهی وقتا به نقطه ای از زندگی میرسی که صبر کردن میشه تنها گزینهِ انتخابیتواین انتخابِ اجباریتبدیلت میکنه به آدمِ صبوری که "صبر" تنها راهِ نجاتشهولی بعدش دیگه انتخابت از سر اجبار نیستصبوری میشه انتخابِ همیشگیت حتی اگه گزینهِ هایِ انتخابیِ زیادی هم داشته باشی.....