سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
خورشید عشقم! ای بهار باور من! ای در همین دنیا بهشت دیگر من! ای بهترین رویای سبزِ تا همیشهای خوب من! ای اولینِ آخر من! من در کدامین لحظه دیدم خنده ات را؟هوش و حواس انگار پرزد از سر مندر روزهایی که کسی عاشق نمی شد بردی دل از این شاعر ای افسونگر من! قبل از تو شعرم خشک بود از نبض فرداجوشید از عشق تو طبعِ پُر شر منآیینه بودی تا ببینم در تو خود را ای نیمه ی زیبای از من بهتر من! پیشانی ات را بوسه خواهم زد به گرمیدار...