دوشنبه , ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
مزه تنهایی زیر زبانمان مانده است وگرنه این حجم از بی میلی نسبت به حضور کنار آدم هاعادی نیست...نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده...
.یه چیزیو خودمون انتخاب میکنیم؛ دوسش داریم؛ تلاش میکنیم به دستش بیاریم؛ بهش میرسیم؛ یه مدتی ذوق میکنیم؛ خیالمون راحته که دیگه به دستش آوردیم و همیشه هست؛ برامون عادی میشه؛ حواسمون ازش پرت میشه؛ داره از دستمون میره و اصلا متوجهش نیستیم؛ یه روزی میبینیم هست، ولی دیگه نداریمش.اینه برخورد ما با یه سری از داشته هامون؛ اعم از روابط، موقعیت ها و سایر اهدافمون.نگهداری خیلی سخت تر و مهم تر از به دست آوردنه؛ خیلیا میتونن به دست بیارن ولی همه اون خیلیا ...
- بزرگترها جهان را عادی می شمارند. خود را راحت به خواب خرگوشی زده اند و زندگی روزمره ی خود را ادامه می دهند.تو آنقدر به جهان عادت کرده ای که دیگر هیچ چیز برایت عجیب نیست.- این چرندها چیست می گویی؟+ دارم می گویم همه چیز برای تو عادی شده است. این را می گویند جهل مرکب!-سوفی! حق نداری این طور با من حرف بزنی.+ بسیار خوب، طور دیگری می گویم. تو در ته موهای خرگوش سفیدی که از کلاه شعبده ی جهان بیرون آمده راحت لمیده ای. چند دقیقه ی دیگر سیب زمینی...
آدمها در تلویزیون و نیز در فیلم و ادبیات برای ما رنگینتر، باشکوهتر، درکناپذیرتر و کمتر از خود ما قابل فهم بهنظر میرسند. بههمین خاطر سعی میکنیم حرکات و شیوهٔ حرفزدن آنها را تقلید کنیم تا ما نیز اندکی رنگینتر، باشکوهتر و غافلگیرکنندهتر بشویم و با اینکار خودمان را جعل میکنیم و به نظر دیگران عادی میآییم، قابل معاوضه...
ما نمی تونیم چیزی رو فراموش کنیمفقط انقدر درد میکشیم و عادت میکنیمتا بالاخره همه چی واسمونعادی و کمرنگ میشه......
بزرگ فکر کن تقدیر”تقویم افراد عادی است …وتغییر”تدبیر افراد عالی …...
برای عاشق شدننباید یک شخصیت متفاوت را دوست داشت...برای عاشق شدن باید یک شخصیت عادی را متفاوت دوست داشت...
آبانی بودنیه چیز عادی نیستیه نعمت الهیه...