تا صبح گریه می کنم و غنچه می دهند گل های ریز صورتی روی بالشم !...
در این حوالی که تمام مدار ها روی تنفر می چرخند، انتظار نداشته باش کسی تو را دوست داشته باشد...!...
هم چو اشک از چشم افتادم کسی باور نکرد
در میان دردها زادم کسی باور نکرد
سید عرفان جوکار جمالی...
گاهی یک نفر میرود و با رفتنش
نه تنها او را بلکه خودت را نیز از دست میدهی...!...
ای روزگاربیزارم ازبیرحمیهایت میرم پیداکنم دنیایی دیگرصبح است عشق امده تونیستی...
احوال دلم میبارد بی تو..
از غم نبودنت دریاااها باریده ام…
المیراپناهی-درین کبود
نویسنده...
روزی غم های دلم
مانند سیل تو را میبرد
به ناکجا آباد
شاعر: امیرحسین علوی...
احوال دلم میبارد بی تو….
از غم نبودنت دریاهاااا
باریده ام …
-المیراپناهی درین کبود
نویسنده-روانشناس...
سایه ام لبخندی زد
و به من گفت
خوشحالم که نیمه روز
از تو جدا می شوم
به گمانم تحمل دردهایم را نداشت!!!...
بعد از رفتنت درست مانند کویری هستم
تشنه ی باران
المیراپناهی-درین کبود
نویسنده-روانشناس...
پر ندارد بلبلی که در قفس حس می کند
در سکوت غصه دیگر از جدایی دور است
سید عرفان جوکار جمالی...
بهار بدون لبخند نمکین و زیبایش آمده، طبیعت را بیدار کرده و رفته...!...
سخن از رفتن
که می کنی
زودتر ازهمه
دل راهی می شود
صیدنظرلطفی (صابر)...
شب شد خاطره هایت مرا به اغوش سردش کشید ….
پدرم جااانان🌘
نویسنده:خانم المیرا پناهی درین کبود...
همیشه حالِ دلم بی تو زار و غمگین است
بلی! هوای جهان بی تو تا ابد این است
سید عرفان جوکار جمالی...
می گویند غم همزاد بشر است، همزاد من به شکلی با من عجین شده که حتی یک دم از من فاصله نمی گیرد....